مدیریت منابع آب
گفتگویی در مورد بحران آب با دکتر کردوانی: این بحران مدیریت آب است نه مدیریت بحران آب
آرش نصیری
این بخشی از یک مصاحبه مفصل درباره بحران
آب است. با ایشان درباره مدیریت بحران آب صحبت کردیم درحالی که ایشان بیشتر معتقد
بود این بحران مدیریت آب است نه مدیریت بحران آب. بعد در حین صحبت ها که از
تاریخچه آغاز استفاده بی رویه از منابع آب شروع شد و همه تاریخ کشاورزی را دربر
گرفت، به حفر بی رویه چاه و مسائل دیگر هم رسیدیم و معلوم بود که می رسیم به
مشکلات به وجود آمده برای دریاچه ارومیه، جایی که استاد کردوانی به شدت متقد است
که باید بگذاریم خشک شود و از نمکش استفاده کنیم و دریاچه را به یک پارک طبیعی
زیبا تبدیل کنیم. من سعی کردم خودم و سوالاتم را از مصاحبه حذف کنم و دکتر کردوانی
آنقدر حرف دارد و آنقدر مسلط هست که بیپرسش همه موارد مربوط به این موضوع راعنوان
کند. در متن پیاده شده مصاحبه هم سوالات را حذف کردم تا آنچه میخوانید فقط صحبت
های او باشد.
آغاز حفاری چاهها از دهه چهل
از دهه 40 حفر چاههاي عميق و نيمه عميق در
روستاها رواج پيدا كرد. اصلاحات ارضي هم منجر به ملي شدن آب، جنگل و مرتع شد. قبل
از اين اتفاق هر كسي آزاد بود كه هر ميزان چاه حفر كند و از آب رودخانهها استفاده
كند. تا قبل از اين در روستاها از قنات استفاده ميكردند. مردم به اين نتيجه
رسيدند كه با حفر چاه با سرعت بيشتري به آب ميرسند تا قنات. مثل این روزها که تهران آلبوم ماشينهاي دنياست، آن زمان هم شركتها
مردم را به حفر چاه تشويق ميكردند.
از سال 1340 تا 1355، پنجاه هزار حلقه چاه حفر
شد و از سال 55 تا سال 60 اين ميزان دو برابر شد و از اينجا غارت آب شروع شد.
پس
تعداد چاهها طی 5 سال به دو دلیل عمده دو برابر شد. یکی اینکه اواخر سلطنت پهلوی
مردم پولدار شدند و شروع به حفر چاه کردند اما انقلاب که شد باید از وزارت نیرو
اجازه میگرفتند یک عده چاههای غیرمجاز حفر کردند.دوم برداشت غیرمجاز بود یعنی
اینکه از لولههای با اینچ بیشتر استفاده کردند.
در حال حاضر در اطراف دریاچه
ارومیه 53هزار چاه (49 هزار غیرمجاز) وجود دارد که باعث شده دریاچه بیمار شود.
آنقدر این چاهها زیاد شده که آب دریاچه کم شده و راهحل آن این است که این دریاچه
باید خشک شود که در مورد آن توضیح می دهم.
پس
از انقلاب جهاد کشاورزی در روستاها برای مردم چاه حفر کرد. خودم که در گرمسار مالک
هشت روستا هستم اجازه ندادم در آنها چاه حفر شود. سال 1360 آقای غفوریفرد وزیر
نیرو بود و من به ایشان گفتم این کار غارت آب است. ایشان دید هر کاری میکند نمیتواند
جلوی حفر بیرویه چاهها را بگیرد چون میگفتند با این کار میخواهیم خودکفا شویم،
بنابر این آقای غفوری فرد به رهبر نامه نوشتند که آب در حال غارت است.
سال 63 از
من کتابی چاپ شد که در آن ذکر کردم حفر بیرویه و غیرمجاز چاهها غارت آب است و
گفتم اگر وزارت نیرو درباره مسدود کردن 90 درصد 231 چاه حفر شده اقدام نکند، طلای
سبز ایران (پسته) که در این منطقه به عمل میآید از دست خواهد رفت. الان در
رفسنجان سالانه 600 هکتار باغ پسته و در کرمان سالی 7 هزار هکتار در حال خشک شدن
است. چون چاهها خشک شده یا اینکه آب شور دارند.
قبلا
کشاورزان چاههای نیمه عمیق داشتند و با استفاده از موتور، آب برداشت میکردند.
اما سطح آن که به مرور پایین رفت مجبور شدند چاههای عمیق حفر کنند. چاههای عمیق
باعث اضافه شدن هزینه کشاورزان شد.
بعد از این اتفاقات تبدیل چاه نیمه عمیق به
عمیق و پیشروی آب شور اتفاق افتاد. جهت آب شیرین در دشت مازندران تغییر کرده و
الان آنقدر چاه حفر شده که از آب دریا استفاده میشود. شور شدن آب چاهها باعث شد
که مردم دیگر آب آشامیدنی نداشته باشند و محصولاتی که به آب شور حساس هستند مثل
گندم و گوجه عمل نمیآیند و در صورت ادامه این روند نمکزارها تشکیل میشود.
مورد
بعدی خشک شدن قناتهاست. الان که میزان آب به لایههای پایینتر رفته است قناتها
خشک میشود. هر جا چاه رفت، آفت قنات شد. هر جا که سطح آب پایین رفت قناتها خشک
شده و مردم دیگر با کمبود آب مواجه میشوند. قناتها که روزی منبع تامین آب بودند
در حال تبدیل شدن به جاذبه توریستیهستند، در حالی که قنات با فرهنگ ما عجین بود و
مردم به آن عادت داشتند.
چاههای آرتزین هم داشتیم که الان دیگر نیست. مثلا یک
شلنگ آب را در نظر بگیرید که اگر در میانه راه این شلنگ سوراخ شود آب فوران میکند.
آبها در لایههای زمین قرار دارند و در صورت حفر چاه آرتزین به آب میرسیدیم.
مورد
بعدی که خیلی فاجعه است این است که با پایین رفتن سطح آب زمین نشست کرد. زمینی که
نشست میکند قابلیت این را ندارد که در صورت بارندگی آب را جذب کند. فرض کنید یک
هاون را روی یک تکه اسفنج بگذارید تا سفت شود و فردا آن را در آب قرار دهید. چون
این اسفنج سفت شده نمیتواند آب را جذب کند. یک گلدان را فرض کنید که خاک اطرافش
را بکوبید که دیواره گلدان میشکند. همین است که میگویند در اثر زلزله قنات خشک
شده است یعنی دیواره شکسته و آب به جای دیگر رفته است. در شهر وقتی زمین نشست کند
لولههای آب و گاز ترکیده میشود. بخصوص در ساختمانهای قدیمی که با خشت و گل
ساخته شدهاند. در مناطق روستایی که زمین نشست کند امکان کشاورزی نیست. زمین که
نشست میکند پلها (کرمان) و دکلها (ورامین) شکسته میشوند.
در شهرها هم هرچقدر خشكسالي شود و آب
سدها كم شود به آب زيرزميني فشار ميآورند. اين ميزان چاه كه حفر شده همه به خاطر
توسعه كشاورزي بوده است. قانون اشتباهي كه در كشور ما براي حفر چاه است باعث حفر
اين همه چاه غيرمجاز شده است. در حال حاضر سر چاه كشاورزان كنتور گذاشته شده و
تصويب شده كه ميزان آب در دشت ممنوع است و منجر به شكايت است. الان ميگويند 200 هزار
چاه غيرمجاز داريم اما اين ميزان خيلي بالاتر است.
حرکت
آب از دریاچه به سمت چاهها
بعد از انقلاب كشاورزي، شهرها و صنعت توسعه پيدا
كرد. سال 1325 كه خواستند ميزان آب كشور را حساب كنند ايران را به شش حوضه آبريز
تقسيم كردند و درياچه اروميه يكی از حوضههای آبريز بود. آبريز يعني هم آب سطحي و رودهايي
كه به درياي خزر، خليج فارس و درياچه اروميه ميريزند و هم آب زيرزميني که به آنها
وارد ميشود. آرام آرام شهرها و صنعت توسعه پيدا كرد و چون ميزان آب كم بود
خواستند كه سد بسازند. آبهاي پشت سد را به شهرها و صنعت دادند و كشاورزها به سراغ
آب زيرزميني رفتند.
آب سطحي كه كم شد گفتند به خاطر سدهاست و گفتند سدها را
بشكافيم كه درياچه پرآب شود اما اين امكان وجود نداشت. چون شهرها و صنعت در حال
توسعه بيشتر است و حتي در سال گذشته كم مانده بود كه در اروميه آب جيرهبندي شود.
همه مردم حواسشان به آب سطحي بود غافل از اينكه كشاورزان دور درياچه چاه زده و آب
از درياچه به سمت اين چاهها ميرفت و این اتفاقی است که در کشورهای دیگر هم
افتاده و میافتد.
خانم بارلو يك دانشمند كاناداييست كه در كتابش گفته از مسئولان
كانادا گلايه دارم كه چرا به مردم حقيقت را نميگويند كه مثلا در اطراف درياچه
پاول آنقدر چاه حفر شده كه در حال خشك شدن هستند.
از 50 ايالت آمريكا، 36 ايالت
فاقد آب هستند. در آمريكا وقتي آب بيش از حد مصرف كنيد شما را به زندان ميبرند نه
اينكه آب را قطع كنند. پس اين درياچه فقط آبش كم نشده، درياچه مريض شده. مثلا
درياچه تشت حوضه آبريز بود و رود كر به آن ميريخت.
الان شهر اصفهان و صنايع آب
باتلاق گاوخوني را گرفته و اين باتلاق خشك شده است. مانند كسي كه لاغر شده و اگر
به او برسيد دوباره وزنش اضافه ميشود. آقاي هدايتالله فهمي گفته است تا سال 1385،
حدود 37 هزار چاه حفر شده و از آن سال تا به حال به 53 هزار حلقه رسيده است. الان به
مردم نميگويند كه درياچه مشكلش چيست، نميگويند اين آب به چاههاي حفرشده اطراف
ميرود.
نماينده اروميه دو سال قبل در خبرگزاري ملت گفته است 50 روستا تخليه شده
است چون آب آشاميدني ندارند. رئيس سازمان بازرسي كل كشور هم اين گفته را تاييد
كرده است. الان آمريكا هم مشكلي مانند درياچه اروميه را دارد. راه حل دریاچه
ارومیه آب ریختن به آن نیست. دوم فروردين در شبكه 6 گفتم تمام كساني كه ميخواهند
آب به درياچه اروميه بريزند خائن هستند. اگر آب به درياچه ريخته شود وارد چاهها
شده و آنها را هم شور ميكند. 53 هزار چاه داريم و این چاهها مربوط به حداقل 530
هزار خانوار است و تازه اگر تمام چاهها هم پر شود چقدر پايين رفته است؟ قرار شده
است به كشاورزان بگويند از سيستم آبياري باراني قطرهاي استفاده كنند اما اين كار
را نميكنند چون براي هر صد متر، 14 هزار تومان به وزارت نيرو بپردازند. لوله پلي
اتيلن هم هر متر 13 هزار تومان است.
بر فرض اينكه همه اين مبالغ را دولت بپردازد،
مثلا كشاورز سه ميليون درآمد داشته باشد اين ميزان آب را از او بگيرند و آب را به
درياچه سرازير كنند. اما اين كار هم بايد با كانالكشي انجام شود و آب كشاورزي كه
بايد با آن مواد غذايي تامين شود به درياچه وارد شود و باز هم شور شود، خوب اين
همان خيانت است.
شما می خواهید آبی را که می تواند خرج تولید محصولات کشاورزی شود
را از دست کشاورز بگیرید و به دریاچه بریزید و شور کنید که چه اتفاقی بیافتد؟ سال
گذشته در يزد به كشاورزان آب ندادند. امسال به صنايع گفتند آب مورد نياز را بايد از
پساب استفاده كنند و به شهرها هم گفتند بايد فاضلاب را تصفيه كنند. در كشورهاي پیشرفته
آب فاضلاب ها را تصفیه کرده هفت بار از پساب استفاده ميكنند و در اصفهان گفتند
اگر اين كار را نكنند ديگر امكان استفاده از آب را نخواهند داشت. نهايتا به
كشاورزان اعلام شد كه كشت انجام ندهند و مبلغي را بگيرند. كشاورزان اعتراض كرده و
استاندار اين مبلغ را بيشتر كرد. الان كشاورزانی كه با زايندهرود كشاورزي ميكردند
ديگر اين كار را انجام نميدهند و در مورد درياچه اروميه هم همين نظر را دادهاند.
طبق قانون اگر كشاورزي زمينش را كشت ميكرده و الان نميتواند اين كار را انجام
دهد دولت موظف به جبران خسارت است. الان ميگويند كشاورزي نكن و گرمسار، قم، يزد
و... آب ندارند و همه ميگويند اولويت شهر و صنعت است.
دور دریاچه ارومیه کانال کشی شود
تصميم مهم در مورد درياچه اروميه این است
که هر چه زودتر آن را خشك كنند و نمكش را جمع كنند. الان اين درياچه همينطور به
حال خودش باقي مانده و ميگويند اگر درياچه خشك شود ريزگردهايش مشكلساز خواهد شد
اما اين ريزگردها تا ممقان هم نميرود و بلورهايش نميشكند.
الان بايد دور درياچه
كانالكشي كنيم كه هرزآبها در آن نريزد. اصل قضيه اين است كه آبي وجود ندارد كه
بخواهند وارد درياچه كنند و ديگر اينكه گفتهاند 12 سال نياز است كه درياچه پر شود
اما هر چه اين آب در درياچه ريخته شود وارد چاههاي اطراف خواهد شد. البته درياچه
اروميه اهميت بسيار بالايي دارد. وقتي كوه سهند آتشفشان شد چاله ميانه و درياچه
اروميه درست شد.
در سال 1325 اين حوضه را آبريز اعلام كردند. وقتي ميگويند آبريز
هم آب سطحي و زيرزميني به آن وارد ميشود و اهميت اين درياچه مانند درياچه خزر
است.
زمان رژيم گذشته گفته ميشد كه قرار است در اروميه دانشكده ساخته شود و من مايل
بودم كه به آنجا بروم و از ابتدای دانشگاه ارومیه در آنجا حضور داشتم. در آن زمان گاهي
در اين درياچه آنقدر آب زياد بود كه خانههاي مردم در آذرشهر در خطر بود.
دوم
اينكه موجودي به نام آرتميا داشت كه ارزش غذايي بالايي داشت. گاهي اوقات از خارج
از كشور به ايران ميآمدند كه از آرتميا براي كشور خودشان استفاده كنند.
مورد ديگر
اينكه پرندگان زيادي از آرتميا تغذيه ميكردند. دور درياچه هم لجني بود كه براي
مشكلات استخواني و ماهيچه استفاده ميكردند. اگر اين لجنها در دست خارج از كشور
بود از آن استفاده بهتري ميكردند.
اين درياچه دو اكوسيستم خاكي داشت. مورد ديگر
اينكه اين درياچه دو جزيره داشت كه قابل سكونت بود و يك جزيره حيات وحش بود كه
الان هم هست. دور درياچه اروميه هم اكوسيستم حيواني شامل گاوميشهاي باارزش بود.
از يك گاوميش ماده استفادههاي زيادي ميشد. از شير آن استفاده ميشد. براي باركشي
و گوشت هم از آن بهره ميبردند و الان سازمان ملل براي بقاي اين گاوميشها سوبسيد
ميدهد.
درياچه هم كه پرآب بود و در زمان وزش باد بناب، اسكو، ملكان، عجبشير و...
كه در شرق درياچه بودند از آب و هوايي بسيار عالي برخوردار بودند.
در دهه 50 هم كشتيها
وارد درياچه ميشد و از نظر جذب توريست مهم بود و مردم اروميه در آن زمان در كنار
درياچه چاله ميكندند و در آن آب ميريختند كه بتوانند نمك داشته باشند. اما
كشاورزها به سمت حفر چاه رفتند و آب سطحي درياچه خشك شد و درياچه بيمار شد و الان
بايد بگوييم كوير اروميه نه درياچه اروميه، چون پنج درصد از درياچه باقي مانده كه
تازه آن هم باتلاق است. حالا دریاچه به
نمکزار تبدیل شده و همه حتی حیوانات هم در حال از بین رفتن هستند، تا حدی که در
دریاچه با ماشین رفت و آمد میکنند و هم باد داغ و هم باد نمک داریم.
حال میخواهند
آب تامین کنند ولی نمیتوانند. 10 سال است که به شدت آب دریاچه در حال کم شدن است
و طرحهایی داده شده که عملی نیست. طرفداران افراطی محیطزیست میخواهند که سدها
شکافته شوند که وزارت نیرو قبول نکرد. پیشنهاد باز کردن رود ارس را دادند که
نمایندگان اجازه ندادند. باروری ابر هم نتیجه نداد. گفتند آبخیزداری کنیم که باز
هم نتیجه نداد.
سال 1349 پنج رئیس دانشکده من را هم با خودشان به مرز بردند و در
سردشت رودی را دیدم که به عراق ریخته میشد. رود زاب صغیر و رود زاب کویر که عراق
سد دوکان را تاسیس کرده که این آب در آنجا جمع میشود. پیشنهاد کردم آب رود زاب را
به ایران برگردانند که محیط زیست مخالفت کرد چون گفتند این کار پنج سال زمان میبرد
و تا آن زمان دریاچه خشک شده و ما میخواهیم فورا دریاچه را نجات دهیم و دوم اینکه
این رود آب زیادی ندارد. الان تنها راهی که مانده این است که 40 درصد آب کشاورزی
از طریق آبخیزداری برای دریاچه صرف شود. آبخیزداری آب سد را کم میکند. آقای
گرشاسبی اعلام کردهاند که با این کار 50 درصد آب دریاچه تامین میشود اما این
اشتباه است. سد که ساخته میشود بالادست سد آبخیزداری میکنند که سیلاب به راه
نیفتد و در سد گل و لجن پر نشود. هر چه آب با شدت بریزد گل و لای به همراه میآورد.
الان 40 متر سد کرج گل است. 85 متر سد دز گل است. تا 25 سال دیگر سدهای تهران پر
از گل میشوند. تصمیم گرفتهاند از طریق آبیاری قطرهای صرفهجویی کنند.
نمک
بلوری دریاچه یک سرمایه ملی است
در گذشته دریاچه ارومیه 30 میلیارد مترمکعب آب
داشت ولی الان این میزان به دو میلیارد مترمکعب رسیده است. حساب کردهاند که سالی
یک میلیارد مترمکعب به آب دریاچه اضافه شود که این کار 12 سال طول میکشد. نظر من
این است که در هر صورت ابتدا باید نمک را جمع کنند. فقط میخواهند در هر شرایطی به
دریاچه آب سرازیر کنند. الان طبیعت با دست خودش میلیاردها تن نمک بلوری به ما
تقدیم میکند که میتوان از آن استفاده کرد.
اما مشکلشان این است که این نمکها را
کجا ببریم؟ ما هر روز دهها میلیون تن نمک نیاز داریم. یکی از موارد استفاده در نفت
است که نمک باعث میشود آب پایین رفته و نفت از آن جدا شود.
دوم در پتروشیمی است.
در گرمسار دو سوم نمک ایران وجود دارد که گفته میشود تا بیست سال آینده تمام
خواهد شد.
در دشت کویر بزرگ مرکزی ایران طرحی با شراکت آلمانها اجرا کردهاند که
آب کویر گرفته شود و در پایین آن استخر درست کردهاند که نمک استخراج کنند.
دریاچه
مهارلو در جنوب شرق شیراز هم آب شور دارد و فاضلاب شیراز به آن ریخته میشود اما
از نمک آن استفاده میشود. در اهواز با هلندیها از آب دریا نمک استخراج میکنند.
وزارت صنایع و معادن باید همه این سیستمها را تعطیل کند که به نفعشان است چون
مثلا در گرمسار با این وضعیت تا بیست سال آینده منبع نمک نخواهیم داشت.
باید از
نمک ارومیه استفاده شود چون الان نمک خیلی گران است. در گذشته به دست آوردن نمک به
صورت سیستم انفجاری بود. الان هم با دریل در حال به دست آوردن نمک هستند. نمک
دریاچه ارومیه میلیاردها تومان ارزش دارد و میتوان از آن استفاده کرد. در صورت
برداشت نمک باد نمک از بین میرود. سوم اینکه مردم این نمک را میخورند در صورتی
که این نمک صنعتی و بسیار گران است.
پروفسور علا اعلام کرده است که این نمک را به
عنوان نمونه به آمریکا برده و گفتهاند بهترین ماده برای خمیردندان است. الان
بسیاری از مردم به دلیل خوردن این نمک بیمار شدهاند. مورد بعدی این است که این
نمک به زمین نفوذ کرده و آب چاهها را شور میکند.
محل های استفاده از نمک دریاچه
دورتادور اين كويرها الان شيشهسازي و كاغذسازي
است که از نمک استفاده می کنند. موادي در چاه نفت هست كه نمك كوير در آن ريخته ميشود
كه نفت در قسمت پايينتر قرار بگيرد. در پتروشيمي و داروها هم از نمك كوير استفاده
ميشود. در كشتيهايي كه به مدت طولاني در دريا هستند از كلسيم استفاده ميشود كه آن را خشك نگه ميدارد.
در باروت هم از نمك استفاده شده است. كارخانه ذوب آهن اصفهان از نمك استفاده كرده
و سولفات سديم را گرفته و اكسيژنش را گرفته و به سولفيد سديم تبديل ميشود و آهن
از سنگ جدا ميشود. ميلياردها درآمد كه نظريه جديد من است و همه به كوير بستگي
دارد.
دریاچه
باید تبدیل به پارک شود
پس از
جمع کردن نمکها و گل و نمک، ضلع شمالی که گودترین جاست دریاچه خشک میشود. آلمانیها
در دانشکده صنعتی شریف اعلام کردهاند که این دریاچه به پارک انرژی خورشیدی تبدیل
شود.
نظر من این است که در آنجا بهمدت ده سانت شن و ماسه (90 درصد ماسه و 10 درصد
شن) بریزیم و تخم گیاه هم به آن اضافه کرده و ظرف پنج سال با آن بارندگی موجود
تبدیل به علفزار میشود و میتوان به بزرگترین پارک گیاهی و حیوانی دنیا تبدیل
شود.
خوب حال میگویند این کار گران است. میتوانند نمک این دریاچه را جمع کرده و
به سازمان جنگلها و مراتع واگذار کرده و جنگلکاری کنند که در این صورت هوا از
داخل جنگل عبور میکند. از نظر اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و زیست محیطی
دریاچه باید خشک شود. اقتصادی به این خاطر که چاهها و زمین را شور کرده است.
اجتماعی به خاطر مهاجرت مردم. این دریاچه از زیر همه را نمکزار میکند و آب و خاک
را شور میکند. از نظر سیاسی هم ضدانقلابها میگویند جمهوری اسلامی دریاچه را
خشک کرد اما ما میتوانیم مانند آمریکا عمل کنیم و این دریاچه را به پارک تبدیل
کنیم. به خبرگزاری ایرنا در آذربایجان غربی هم گفتهام به شما قول میدهم اگر این
دریاچه به پارک تبدیل شود به قدری زیبا خواهد شد که دریاچه را فراموش کنید.
نوع
زراعت را عوض کنید، مردم به روستاها برمیگردند
شور شدن
چاهها باعث خشک شدن باغات شده است. باید زراعتی کشت شود که آب کم نیاز داشته
باشد، دوم نمک به آب اضافه شود و بعد باغات پسته ایجاد کنند. حتی میتوانند زعفران
کاشت کنند. زندگی مردم آن منطقه به کلی با این کار تغییر خواهد کرد. مردم هم به
این مناطق برخواهند گشت باید در مرحله اول چاهها را شیرین کرد.
الان همه به رود
ارس احتیاج دارند اما در زمستان ارمنستان و ما نیاز به آب نداریم و این آب به
دریای خزر میریزد میتوان از تغذیه آب مصنوعی استفاده کرد. در جاهایی که آب شور
شده باید چاه حفر کنند و آب شیرین وارد این چاهها شود و سطح آب بالا میآید. با
این کار چاهها شیرین میشود. تمام این مشکلات راهحل دارد و کشاورزان که در حال مهاجرت
هستند میتوانند برگردند اما این روزها هر روز چاههای زیادی پر میشوند که باعث
ایجاد مشکل برای مردم بومی شده است.
در اين
مناطق مردم مشكل دارند چون آب چاهها شور شده است اما اين مطلب را به اطلاع مراجع
بالاتر نميرسانند. به من ميگويند چرا اجازه نميدهي درياچه پرآب شود؟ در مورد
بقيه درياچهها ميشود اين كار را كرد اما در مورد درياچه اروميه خير. آب ریختن به
دریاچه خیانت است چون باعث نابودی نمک و سرمایه های ملی، شورشدن آب و خاک و نابودی
آب است.
آرشيو مطالب...