دیوید لیپتون که از سپتامبر 2011 معاونت این نهاد جهانی را بر عهده دارد، در سفر سه روزه خود به ایران در کنار دیدارهای رسمی با رئیس دفتر رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزیر نفت و رئیس کل بانک مرکزی، گفتوگویی داشت که در آن ضمن اشاره به چالشهای پیش روی اقتصاد ایران در دوره پساتحریم، راهکارها و رویکردهای مورد نظر خود را برای دومین اقتصاد بزرگ خاورمیانه ارائه کرد.به گزارش دنیای اقتصاد ، لیپتون با تاکید بر قابل ستایش بودن سیاستگذاریهای ایران در دو سال گذشته، میگوید ایران نباید تنها یک اقتصاد قوی نفتی باشد، بلکه باید و میتواند یک اقتصاد نیرومند با تکیه کم به منابع انرژی باشد. او با اشاره به تجربههای موفق و غیرموفق کشورها، اصلاحات ساختاری را پیشنهاد میدهد که اصرار دارد بدون اجماع ملی عملی نخواهند شد. علاوه بر اجماع ملی، تحولات ساختاری به ویژه عبور از دولت نفتی و تکیه بر مالیات، رقابتیتر کردن محیط اقتصادی از طریق خصوصیسازی و آزادسازی، پرهیز از تزریق نقدینگی و سیاست پولی انبساطی برای غلبه بر چالشهای کنونی، تقویت استانداردها و به روزرسانی قواعد داخلی با فضای بینالمللی و ارتقای دیپلماسی برای متقاعد کردن شرکای بالقوه از جمله موارد مورد تاکید این اقتصاددان برجسته جهانی هستند.
لیپتون که پیش از آمدن به صندوق پول مدیر اجرایی موسسه نامدار «سیتی» بود، سابقه کار در دولت بیل کلینتون در دهه 1990 میلادی را نیز دارد، دولتی که سیاستهای اقتصادیاش در کل موفق ارزیابی میشود. مصاحبه ما با این دانش آموخته دوره دکتری از دانشگاه هاروارد را که در طبقه هجدهم بانک مرکزی ایران انجام شد، در ادامه میخوانید.
صندوق بینالمللی پول در گزارشهای خود توصیههایی برای ایران دارد. به نظر شما ایران تا چه اندازه در مسیر اصلاحات پیشنهادی حرکت کرده است؟
چنین اصلاحاتی، از آن نوع اصلاحاتی نیستند که بتوانند در دوره زمانی کوتاه انجام شوند. ما درک میکنیم پیشنهادهایی که گزارشهای ما ارائه میدهند باید بررسی، برنامهریزی و بعد اجرا شوند که زمان زیادی خواهد برد. با این همه فکر میکنم با نگاه به گذشته متوجه میشویم که ایران برای سیاستهای اقتصاد کلان، کاهش شدید تورم و استفاده از سیاست پولی برای اطمینان از بازگشت رشد به اقتصاد، شایسته اعتبار و ستایش است؛ بنابراین در سال 2016 تورم بسیار پایینتر خواهد بود و رشد تداوم خواهد داشت. ما فکر میکنیم رشد ایران در سال جاری حدود 4 درصد باشد.
در نگاه به آینده، میبینیم که ایران نه تنها به رشد ادامه خواهد داد، بلکه رشد خود را به سطوح بالاتری خواهد رساند. ما فکر میکنیم که این فرآیند ایران را ملزم میکند تمرکزش را از داخل به خارج بگرداند و ادغام خود در اقتصاد جهان را عمق ببخشد. برای موفقیت در این مسیر، ایران باید اقتصادش را منعطفتر و رقابتیتر کند و این نیز نیاز به مجموعهای از اصلاحات دارد.
بهبود وضعیت نظام بانکی، آزادسازی بخش شرکتی از طریق کاهش مقررات متنوع، خصوصیسازی داراییهای پربازدهتر به نفع بخش خصوصی -جایی که اداره امور بهبود مییابد- و پاسخگویی اقتصاد به نیازهای جهانی لازم است. اگر ایران میخواهد نه فقط یک اقتصاد نفتی قوی بلکه یک اقتصاد غیرنفتی قوی هم باشد، این نوع از اصلاحات لازم است. اگر بنا است برای تمام افراد جوان شغل وجود داشته باشد، اقتصاد غیرنفتی قوی لازم است. در ایران هر سال افراد زیادی فارغالتحصیل میشوند و آنها فرصت شغلی میخواهند. در اقتصاد جهان، باید قادر باشید برای بقا رقابت کنید و من فکر میکنم ایران نیازمند محیط رقابتیتر برای موفقیت در حوزه جهانی است.
در سیاستگذاریهایی که بنا است ایران را در مسیر اصلاحات پیش ببرند، اولویتها را چه میدانید؟
ایران برای اجرا کردن تحولات ساختاری و حرکت به سوی اقتصاد رقابتی وابسته به رشد غیرنفتی میتواند از تجربه و تحولاتی که در جهان اتفاق افتاده است، استفاده کند. تجربه چین، اروپای شرقی بعد از فروپاشی شوروی و کره بعد از جنگ، از جمله این نمونهها هستند. ایران میتواند از تجربه مثبت و منفی کشورهای دیگر بهره ببرد؛ یعنی در کنار نمونههای کامیاب، نمونههای ناموفق را نیز در نظر بگیرد.
بیثباتی پولی تضعیفکننده تمام دستاوردهای اقتصاد است. اقداماتی که با نیت خوب انجام میشود، اگر تهدیدی برای ثبات باشد، میتواند تمام دستاوردها را بر باد بدهد و حتی آن نیتهای خوب را برای اقتصاد و مردم تبدیل به چالش جدی کند. در زمینه تضعیف انحصار و رابطه بنگاهها و بانکها باید به تجربههای دنیا توجه شود. خصوصیسازی باید موجب اصلاح مدیریت، تخصیص بهینه و رقابت بهتر شود. در کنار اصلاحات ساختاری، ایران میتواند درخصوص تعامل با جهان اقدام کند و موقعیت قبلیاش را ارتقا بدهد. البته همه اینها نیازمند این است که در داخل کشورتان یک اجماع به وجود بیاید.
نهاد متبوع شما چقدر میتواند برای حل چالشهای باقیمانده مربوط به تحریمها در این دوره جدید به ایران کمک کند؟
تحریمها بحثی سیاسی هستند و صندوق نمیتواند درباره رفتارهای سیاسی بحث زیادی داشته باشد. صندوق با مسائل تخصصی و اقتصادی کار دارد؛ با این حال، با توجه به برجام میتوان از فرصتهای بهوجود آمده استفاده کرد. برای همین امیدواریم اجرایی شدن توافق به اقتصاد ایران کمک کند. کاری که ما میتوانیم انجام دهیم این است که به بانکها و کشورها بگوییم کدام تحریمها حذف شده است. با این همه بانکها، سازمانهایی خصوصی هستند که ارزیابیهای خود را دارند. اما ایران خود میتواند در این بخش فعالتر باشد و در جهت متقاعد کردن بانکهای خارجی گام بردارد و به مدیران موردنظر نشان بدهد که ریسکهای مورد نظر آنها در وضعیت متعادلی است.
با توجه به اینکه قیمتهای نفت دوباره رو به رشد هستند، اقتصاد ایران چه تاثیری از این امر خواهد گرفت؟ این سوال وقتی به ذهن من میرسد که گزارش «گلدمن ساکس» را میخوانم مبنی بر اینکه دوره مازاد عرضه ناگهان تمام شده است!
ابتدا اجازه دهید بگویم که قیمتهای نفت در دو سال گذشته بسیار نوسان داشته و من گمان میکنم در کل باید در تفسیر هر تغییر کوتاهمدتی در قیمت نفت محتاط بود. عوامل زیادی بر قیمتهای نفت اثر میگذارند؛ برخی کشورها در حال احیای سطح تولید خود بودهاند و بقیه وقفههایی را در تولید تجربه کردهاند. بنابراین دانستن اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد، دشوار است. اما فکر میکنم که تحولات تا این مقطع برای ایران دوگانه بوده است. ما قیمتهای پایین را داریم که به طرف درآمد آسیب میزند. از سوی دیگر، احیای اساسی تولید و همین طور صادرات نفت را داریم. در آینده، ایران قصد دارد تولید خود را حتی بیش از این افزایش دهد. نفت قویترین بخش اقتصاد ایران است، اما همان طور که گفتم این کشور نیاز به آمادهسازی خود برای داشتن اقتصاد غیرنفتی قوی دارد و دولت باید مطمئن شود که بودجه و طرحهای بودجهایاش این مسائل را به حساب میآورد. درآمدهای بخش نفتی بالا و پایین میرود و نیاز به درآمدهای کافی حتی هنگامی که قیمت نفت پایین است، وجود دارد. از این رو داشتن درآمدهایی که از بخش غیرانرژی میآید، برای داشتن بودجهای با منابع کافی مهم است، بودجهای که قادر باشد کارهایی که کشور نیاز دارد را انجام دهد- احتیاجات زیرساختها، سلامت و آموزش وجود دارد و دولت باید مطمئن شود که بسیج درآمد داخلی نیرومندتر است.
صندوق بینالمللی پول در گزارش سال 2014 خود به ایران توصیه کرد برای پایین آوردن تورم، نرخهای سود را افزایش دهد. ما اکنون نرخ تورمی در حدود 10 درصد داریم و برآورد شده که تورم به زودی یکرقمی خواهد بود. در چنین وضعیتی، چه سیاستهایی را در مورد نرخهای سود توصیه میکنید؟
نرخها با سرعتی کمتر از تورم پایین آمدهاند و این در کشورهایی که افت ناگهانی تورم را تجربه میکنند، امری رایج است. دلیل آن اغلب این است که مردم مطمئن نیستند تورم به طور پایدار پایین بماند و از این رو میخواهند در برابر خطر رشد دوباره تورم از خود دفاع کنند. من فکر میکنم مهم است که صبور بود و از ترکشهای نقدینگی برای کاهش بیشتر نرخهای بهره استفاده نکرد- چراکه من فکر نمیکنم فقدان نقدینگی دلیل نرخهای سود بالا باشد، در واقع نقدینگی نسبتا به سرعت در حال رشد است؛ بنابراین من گمان میکنم مهم است که بانک مرکزی به گونهای شایسته ثابت کند که بنا دارد تورم را پایین نگه دارد. این امر در نهایت مردم را قانع خواهد کرد که نرخهای سود میتواند کاهش پیدا کند.
در شرایط فعلی چه میزان نقدینگی را برای ایران کافی میدانید؟ برخی کشورها در شرایط رکود از سیاستهای انبساطی استفاده کردند، آیا نسخه مشابهی را برای ایران تجویز میکنید؟
ایران در مورد سیاستهای انبساطی باید توجه داشته باشد که وضعیتش با کشورهایی چون ایالات متحده، ژاپن یا کشورهای اروپایی متفاوت است. آن کشورها در شرایطی رو به انبساط پولی آوردند که نرخ تورم پایینی داشتند در حالی که تورم ایران با وجود کاهش، همچنان بالا است.
ایران بیشتر از آنکه نیازمند سیاستهای انبساطی باشد، به اصلاحات ساختاری نیاز دارد. مطالعات صندوق بینالمللی پول نیز نشان میدهد که رشد بیشتر نقدینگی، به جای خارج کردن ایران از رکود و کمک به بخش واقعی اقتصاد، موجب افزایش مطالبات غیرجاری و رشد تورم میشود.
شما در سخنرانیتان در ایران اشاره کردید که بخش عمده درآمدهای کشور باید از نفت به سوی مالیات حرکت کند. از سوی دیگر گفتهاید که با تسهیل مالیاتی باید به بخش واقعی اقتصاد کمک کرد. این دو امر را چگونه میتوانیم متوازن کنیم؟
من جزئیات را به گروه کاری ام واگذار میکنم تا در این مورد با دولت و بانک مرکزی کار کنند. اما نکته این است که داشتن مجموعهای گسترده از مالیات بر بخش غیرنفتی، یک استراتژی معقول برای تنوع بخشیدن به بسیج منابع داخلی و افزایش پایه مالیاتی است. بیشتر کشورها چنین میکنند و توصیه ما نیز همین است. ما فکر میکنیم که این کشور باید افزایش درآمد کل خود را حفظ کند و با توجه به نیاز به هزینههایی که حامی اقتصاد و زیرساخت، سلامت و آموزش خواهند بود، تلاشها را افزایش دهد.
با توجه به تمام چالشهایی که اقتصاد ایران با آنها روبهرو است و اصلاحات ساختاریای که مورد نیاز است، چشمانداز سالهای آینده را چگونه میبینید؟
من فکر میکنم که آینده واقعا در دستهای ایران است و نتیجه به انتخابهایی که انجام میشود بستگی خواهد داشت. ایران اکنون فرصتی مهم برای تعمیق ادغام با اقتصاد جهان در اختیار دارد. فرصتهایی واقعی برای ایران وجود دارد. ایران به لحاظ اقتصادی آنقدر بزرگ نیست که پویایی لازم برای ایجاد کار برای همه را حفظ کند. اگر ایران راههایی برای استفاده از فناوری، سرمایه و نیروی کار ایران برای تولید کالا و فروش آنها در سراسر جهان پیدا کند، اقتصادی به مراتب قویتر خواهد بود. فکر میکنم اگر ایران این کار را به گونهای موثر انجام دهد، دورنمای کشور میتواند قویتر از آنچه در گذشته بوده، باشد.
ایران زمانی به اقتصاد جهان بازگشته که بسیاری از اقتصادها خود با چالشهایی روبهرو هستند. ایران میتواند از این وضعیت نفع ببرد؟
فکر میکنم رشد ضعیف جهانی برای ایران یک مشکل است. تقاضای کمتری برای تمام کالاها از جمله کالاهای ایرانی وجود دارد. کاهش رشد چین هم پیش از این بر این وضعیت اثر گذاشته است. از آنجا که چین چند نوع مواد خام شامل نفت از ایران خریداری میکند، چین هم میتواند برای ایران یک عامل مهم باشد. اما من گمان میکنم که مهمترین عامل برای ایران این است که اقتصاد جهان آنقدر بزرگ است که در آن فرصتهایی وجود دارد که به ایران اجازه میدهد صنعت و تجارت خود را گسترش دهد تا مورد پسند تقاضای جهانی باشد؛ بنابراین باز شدن و ادغام دوباره اقتصاد، مسیر جدید نویدبخشی است اگر ایران بتواند زیرساختهایش را برای رقابتی بودن در اقتصاد جهان، تطبیق دهد.
شما به کاهش رشد چین اشاره کردید. آیا این امر ظرفیت مانع شدن ایران از تبدیل به یک اقتصاد نوظهور را دارد؟
خیلیها هستند که میپرسند رشد چین چقدر کاهش خواهد یافت. اگر چین کاهشی بسیار تند داشته باشد، این میتواند کل اقتصاد جهان را تحت تاثیر قرار دهد. ما تخمینهایی داشتهایم که نشان میدهد کاهش بسیار تند رشد چین میتواند در بازارهای نوظهور اثرات گسترده زیانآوری داشته باشد. اما بیپرده بگویم که ما کاهش رشد چین را معتدل میبینیم؛ بنابراین در حالی که این کاهش اثرات منفیای خواهد داشت، ما فکر نمیکنیم که اثرات بسیاری تندی در کلیت بازارهای نوظهور در راه باشد.