زنان در سال ١٣٩٤، ٤٣ درصد از داوطلبان کنکور دکترا را به خود اختصاص دادند. اتفاق مهمی که نشان میدهد، موج ابتدایی افزایش حضور زنان در دانشگاه در دهه ٨٠ و در مقطع کارشناسی، حالا به تحصیلات تکمیلی، یعنی مقطع کارشناسیارشد و دکترا رسیده است.
آفتاب :
روزنامه شرق در ادامه نوشت: در دهه٨٠، ایران شاهد افزایش میزان حضور زنان در دورههای کارشناسی بود، اما از همان ابتدا به نظر میرسید زنان در دهه ٨٠ سعی در افزایش سهم خود در دوره کارشناسیارشد و دکترا داشتند. در اواخر دهه ٨٠، سهم زنان در کنکور دکترا ٤٠ درصد و مردان ٦٠ درصد بود و تا پیش از آن نیز یعنی در ابتدای دهه ٨٠ سهم زنان در پذیرش کنکور دکترا، ١٥درصد و مردان ٧٥ درصد بود که نشان از افزایش میزان حضور آنان در دوره دکترا و کارشناسیارشد داشت.
زنان در بستر فرهنگی کشور با وجود محدودیتها، در ابتدا، در دوره کارشناسی، اواخر دهه ٨٠، در دوره کارشناسیارشد و در مقطع کنونی در دوره دکترا توانستهاند سهم خود را افزایش دهند. هماکنون نسبت دختر و پسر در کلیت نظام آموزشی کشور، نسبت خاصی است. نسبت دختران و پسران در مدارس کشور، ٥١درصد پسران و ٤٩درصد دختران است، در دوره کارشناسی این میزان با سهم ٦٠ درصدی، به نفع دختران است و در دوره کارشناسیارشد، نسبت دختران و پسران مساوی است، اما اختلاف در میزان سهم زنان و مردان در نظام آموزشی کشور از دوره دکترا و سهم آنان در هیأت علمی دانشگاهها، آغاز میشود.
هماکنون از میان کل اعضای هیأت علمی دانشگاههای کشور، تنها ٢٠ درصد سهم زنان است که به نظر میرسد موج افزایش سهم زنان در دورههای کارشناسی، به کارشناسیارشد و دوره دکترا هم رسیده است و در آینده افزایش بیشتری خواهد داشت. از سوی دیگر هماکنون حدود ٢٠ درصد «هیأت علمیها تماموقت» دانشگاههای دولتی، زنان هستند و در کلِ هیأت علمیها نیز ٢٣ درصد هستند. در مجموع دولتی و غیردولتی، حدود ٢٤درصد هستند. در استانهایی مانند قم و کهگیلویهوبویراحمد، سهم زنان در هیأت علمی کمتر از ١٥ درصد و در حدود ١٢ استان محروم کشور، کمتر از ٢٠ درصد است. این در حالی است که در سالهای اخیر، نهتنها اقدامی برای افزایش میزان حضور زنان در هیأت علمی دانشگاهها صورت نگرفته است، بلکه اقداماتی همچون، تفکیک جنسیتی در دانشگاه و محدودیتها برای پذیرش دختران در دانشگاهها، در سالهای گذشته، میتواند سهم آنان را در هیأتهای علمی کاهش دهد.
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه همزمان با افزایش میزان حضور زنان در دانشگاههای کشور، زمینهسازی برای اشتغالزایی زنان ایجاد نشده است و این مسئله میتواند برای حیات اجتماعی زنان در جامعه ایرانی چالشبرانگیز باشد. با نگاهی به آمارها میتوان به این نتیجه رسید که وضعیت اشتغال خیلی بر وفق مراد زنان نیست؛ آنها با وجود اینکه سهم بالای شرکتکنندگان کنکور و فارغالتحصیلان دانشگاهی را تشکیل میدهند، اما همچنان با معضل بیکاری مواجه هستند. همانطور که در آخرین آمار مرکز آمار ایران آمده است، زنان در بیکاری نیز سهم بیشتری نسبت به مردان دارند. بررسی نرخ بیکاری جمعیت ۱۵ساله و بیشتر نشان میدهد ٩,٥ درصد از جمعیت فعال، بیکار بودهاند. براساس این نتایج نرخ بیکاری در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است. بررسی نرخ بیکاری جوانان ۱۵-٢٤ساله حاکی از آن است که ٢٢.٩ درصد از جمعیت فعال این گروه سنی بیکار بودهاند. این شاخص در بین زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است. براساس آخرین آمار نیروی کار مرکز آمار ایران، در سال ۱۳۹۳ زنان با ٤٣.٦ درصد، نرخ بیکاری جوانان ١٥-٢٤ساله را تشکیل میدهند؛ درحالیکه نرخ بیکاری مردها در این گروه تنها ١٩.١ درصد است. نرخ بیکاری جوانان ١٥-٢٩ساله را نیز ٣٨.٩ درصد زنان و ١٦.٣ درصد مردان تشکیل میدهند. هچنین این افزایش حضور تا حدودی به ضرر زنان نیز تمام شده است؛ چراکه بخش زیادی از افزایش حضور زنان در دانشگاههای غیردولتی است.
هماکنون براساس آمارهای موجود و رسمی از سوی سازمان سنجش آموزش کشور، تنها ١٧درصد از متقاضیان ورود به دوره کارشناسیارشد جذب دانشگاههای دولتی و معتبر کشور میشوند؛ آماری که اگر آن را با میزان ٦٠ درصدی حضور دختران در کنکور سراسری و سیاستهای پذیرش جنسیتی مقایسه کنیم، با احتمال و کاهش شانس ورود دختران به دانشگاههای دولتی و معتبر کشور مواجه میشویم. همچنین این نابرابریهایی که به زیان زنان است، ابعادی گستردهتر از اینها دارد. طبق آمارهای سال ٩٣، زنان حدود ٤٤ درصد از ثبتنامشدگان مؤسسات غیرانتفاعی و ٤١ درصد از ثبتنامشدگان دانشگاه آزاد هستند. همچنین زنان فقط ٤٤درصد ثبتنامیهای آموزش حضوری را تشکیل میدادند و از سوی دیگر ٦٥درصد ثبتنامشدگان آموزش پیام نور، زنان بودند.