امروز
يکشنبه 1403.10.2
Iranian Construction Engineering and Management
مطالب حرفه ای و صنفی
طنزی زیبا: عواقب استفاده بهینه از مصالح در ساخت و ساز
ماهنامه ساختمان و پلیمر: بنده به عنوان یک تا کارگر افغان که بسیار سال استه که در ایران به فعالیت در حوزه ساختمان و در بخش کارگر افغانی ساختمان کار کرده می کنم و از برای خود یک تا صاحب نظر خوب گشتم، باید گفته کنم با اسف بسیار که در اینجا از برای استفاده صحیح و صحت از مصالح ساختمانی و بهینه کردن آن هیچ زور و تلاشی کرده نمی شود و بسیار از مصالح ساختمانی حیف و میل می گرده؛ حیف می گرده، یعنی نابود می گرده و میل می گرده، یعنی کش رفته می شود. ولی من حالا این خواسته را ندارم که از برای کش رفتن آن گپ بزنم و درباره حیف آن از برای شما گفته می کنم.
بنده چون علاقه وافر دارم که یک کارگر به روز و up to date باشم، چند وقت پیش یک تا مقاله خوانده می کردم که در آنجا بسیار خوب چیزها درباره بهینه مصرف مصالح ساختمانی بود و نگاشته بودند که مصرف بتن در ایران سه برابر استاندارد جهانی گشته و این یک زنگ خطر از برای گوش های من زده کرد که از چه بابت ما نباید بهینه از مصالح استفاده کنیم؟ فردا روزش از پیش صاحب کار خود که در میدان میوه و تره بار، بار فروش بود و در کنارش بساز بفروشی هم کرده می کرد رفتم. تا مرا دید آسیمه سر، پرسان کرد چی شده اینجا آمدی؟ شهرداری کار را خفته کرده؟ ساختمان همسایه بر اثر گودبرداری ناصحیح ریزان گشته؟ گفتم نه! نگران نباش! آمدم تا راجع به بهینه مصرف کردن مصالح ساختمانی که خوانده کردم بودم با شما گپ بزنم. یک تا نگاه بر من کرد و گفت جان من را نصفه کردی. این همه راه آمدی که این گپ را گفته کنی؟ گفتم آری. گفت حالا ناله کن ببینم چه می گویی؟ گفتم ما بر سر ساختمان مصالح را خوب استفاده نمی کنیم. اول دلیلش برگشت دارد به این موضوع که کارگر و بنا دقت ندارند و بسیاری مصالح را درست استفاده کرده نمی کنند و باید در این زمینه آموزش دیده کنند و دوم دلیلش برگشت دارد به این موضوع که جنابعالی از برای ارزانی، مصالح کم کیفیت خرید می کنی که بسیاری از آنها حین کار و تخلیه بار از بین می رود. پس بهتر باشد مصالح گران تر خریده کنی ولی کیفیت دار باشد و ضایعات آن کمتر باشد و سومین دلیل هم این باشد که این پیمانکاران که با آنان قرارداد بسته کنی، اصلا دانش کار ندارند. من از پیشش رفتم و قوانین مکانیک خاک و مقاومت مصالح را از برایش توضیح دادم و قوانین نظام مهندسی را از برای او گفته کردم. او نیز چنان از قیافه من نگاه کرد که گویا خدای نکرده بنده سفیه به این مسئله استم و خود او عاقل و دانای این مورد است و یک کفه بیل بر یک جای من کوبید و گفت اگر یک بار دیگر از پیش من افاضات کنی، بلایی بر سرت می آورم که گربه را خانباجی صدا کنی و این چیز ها مشکلاتی باشد که مانع استفاده بهینه از مصالح ساختمانی می گردد. حالا نظر جنابعالی چی باشد در این باب که بنده گفته کردم؟
چنان نگاه چپکی بر من کرد و اخم هایش را در هم پیچاند که گلاب به رویتان داشت مرا مستراح لازم می شد و با عصبانیت گفت بیل را با خودت آورده ای؟ گفتم نه، بیل می خواهی چکار؟ گفت می خواهم چنان یک کفه بیل بر یک جایت بکوبم که نتوانی جایی اسمش را بیاوری و دیگر از برای من افاضات نکنی. حالا از برای من مهندس گشته ای؟ و من بیچاره را از کار بیرون کرد و داشتم شکسته و غمدیده، سوی خانه گسیل می گشتم که یک کارگر که با من سر همان ساختمان کار می کرد مرا دید و گفت: نجیب امروز جدید چه چیز علمی فرا گرفته ای از باب مصالح ساختمان؟ از برایم گفته کن تا معلوماتم افزون گردد. گفتم دیگر بی خیال مسائل علمی و بهینه سازی مصرف مصالح ساختمانی باش که از برایت دردسر گردد و اخراج گردیده شوی. گفت چرا؟ در حالی که خانه می رفتم از برایش این شعر خوانده کردم:
گر همچو من افتاده این دام شوی - ای بس که اسیر بیلی از کاج شوی
ما رند و خراب و مست و عالم سوزیم - با ما منشین و گرنه اخراج شوی
منبع :
آرشيو مطالب...