ثبت نام | ورود
English
امروز پنج شنبه 1403.2.6 Iranian Construction Engineering and Management
صفحه اصلی
سایر مباحث مدیریت

حضور سرمایه‏گذاران خطرپذیر یا Venture Capitalistها در ایران

گفت‌وگو با روزبه پیروز، فعال جریان کارآفرینی تکنولوژی

جای خالی سرمایه‌گذاران خطرپذیر در ایران

یک حلقه بسیار مهم در چرخه کارآفرینی حضور سرمایه‏گذاران خطرپذیر یا Venture Capitalistها است. در ایران این مفهوم به‌تازگی منجر به ایجاد جریانی در بخش استارت‏آپ‏های تکنولوژی شده است.

روزبه پیروز از جمله فعالان عرصه سرمایه‏گذاری است که به‌دلیل تجربه موفقی که خود در خارج از کشور در این زمینه داشته حالا همین مدل را در داخل کشور و با سرمایه‏گذاری روی چندین شرکت استارت‏آپ پیش برده است. به گزارش دنیای اقتصاد، با او در زمینه سرمایه‏گذاری خطرپذیر و شرایط ایران برای ظهور و پرورش استارت‏آپ‏های موفق گفت‌وگو کرده‏‏‌ایم که می‏خوانید:

خوب است از خودتان شروع کنیم شما هیچ وقت تجربه‏ کارآفرینی داشتید؟
من در سن کودکی وقتی ۶، 7 سالم بود از ایران خارج شدم و دوران تحصیلی‏ و دانشگاهی‏ام را در خارج از کشور گذراندم. لیسانسم را از دانشگاه استنفورد گرفتم و فوق‏لیسانسم را از دانشگاه هاروارد و بعد با بورس دکترا به دانشگاه آکسفورد رفتم. در آنجا با یکی از هم دوره‏ای‏هایم یک شرکت تکنولوژی راه انداختیم.

این مربوط به چه سالی می‏شد؟
۱۹۹۷. در همان زمان یکی از سرمایه‏گذاران خطرپذیر (VC) در انگلیس به نام I 3 مسابقه‏ای را با مشارکت ساندی‏تایمز برگزار کرد که جایزه آن یک میلیون پوند سرمایه‏گذاری در شرکت بود. ما توانستیم برنده این مسابقه شویم و شرکت I 3 یک میلیون پوند در شرکت ما سرمایه‏گذاری کرد و ۳۰ درصد سهام شرکت ما را در ازای این سرمایه‏گذاری گرفت.

همزمان درس هم می‏خواندید؟
نه دوره دکترا و دانشگاه را کنار گذاشتیم و تمام وقت روی این کار بودیم.

شرکت در چه زمینه‏ای کار می‏کرد؟
در زمینه خرید و فروش اینترنتی و در همان صنعت هم شرکت پیشرویی در اروپا شد و بعدا هم یک گروه مخابراتی از ایتالیا آن را خرید و من هم بعد از مدتی از شرکت خارج شدم. اما با توجه به اینکه این سرمایه‏گذاری خطرپذیر این همه در زندگی من تاثیرگذار بود و هم از نظر مالی و هم تجربه سودآور و موفق بود و باعث شد قدم‏های مهمی در زندگی‏ام بردارم خیلی به آن علاقه‏مند شدم و تصمیم گرفتم این تجربه را بعد از اینکه خودم در ایران مشغول به‌کار شدم هم دنبال کنم.

اگر چنان سرمایه‏گذاری در آن دوران در شرکتی که مشغول به‌کار بودید صورت نمی‏گرفت هم شانسی برای موفقیت می‏دیدید؟
امکان موفقیت همیشه هست، شاید می‏توانستیم و شاید هم نه. آن سرمایه‏گذاری فرصت‏های زیادی به ما داد جدا از اینکه یک میلیون پوند همین الان هم پول بسیار زیادی است موضوع این است که I 3 سرمایه‏گذار معتبری بود و توانست‏ درهای دیگری را برای ما باز کند. تخصص‏های دیگری را وارد شرکت ما کرد و باعث شد خیلی‏های دیگر به اعتبار آنها در این شرکت سرمایه‏گذاری کنند.

بعد از آن‌چه کردید؟
من بعد از ۲۰ سال به ایران برگشتم و «صندوق فیروزه» که بزرگ‌ترین سرمایه‏گذار خارجی در بورس تهران هست را راه‏اندازی کردم اما همیشه علاقه‏مند بودم در حوزه تکنولوژی کاری را انجام دهم. جایزه‏ای را تحت عنوان پدربزرگم که خودش یک کارآفرین در صنعت معدن بود به اسم جایزه پیروز ایجاد کردیم و در شهرک شیخ‏بهایی این جایزه را به بهترین ایده‏ها می‏دهیم به جز این در شرکت سرآوا سرمایه‏گذاری کردیم که از طریق آن در شرکت‌هایی مثل دیجی‏کالا سرمایه‏گذاری شد و همچنین در شرکتی مثل شیپور هم سرمایه‏گذاری کردیم که نیازمندی‏های الکترونیک است.

مدلی را که الان در شرکت‌های تکنولوژی سرمایه‏گذاری می‏کنید چقدر از I 3 وام گرفته‏اید و تفاوت آن با مدل‏های سرمایه‏گذاری سنتی در ایران چیست؟
به‌طور کلی جای سرمایه‏گذاری خطرپذیر در ایران خالی است. ما جوان‏های بسیار با استعدادی داریم که از نظر فنی بسیار قوی هستند و ابتکار عمل و انگیزه خوبی دارند. اینها شرکت‌هایی را تاسیس می‏کنند اما این شرکت‌ها در یک مقطعی رشدشان متوقف می‏شود و دلیل آن این است که به‌طور نهادینه در آنها سرمایه‏گذاری نمی‏شود. یا اینکه به‌رغم داشتن تخصص لازم راهکاری برای تجاری سازی آن ندارند. مدل شرکت‌های VC باید سیستماتیک باشد و نمی‏توان صرفا موردی پیش رفت. افرادی که به این عرصه وارد می‌شوند باید در زمینه‏های خود متخصص باشند چون این صنایع بسیار تخصصی است و باید این صنعت را بشناسند. به جز این باید منابع مالی به اندازه کافی داشته باشند تا سرمایه‏گذاری‏شان بتواند به نیاز شرکت‌ها پاسخگو باشد و کل روند کار را توسعه دهد. الان در دنیا شرکت‌های VC از هر 10 شرکتی که در آن سرمایه‏گذاری می‏کنند یک یا دو مورد موفق می‏شود اما همین یک یا دو نمونه از نظر اقتصادی آنقدر سودزاست که می‏تواند عدم موفقیت بقیه شرکت‌ها را جبران کند.

در واقع ریسک این نوع سرمایه‏گذاری در همین‏جاست؟
بله، سرمایه‏گذاری روی تعداد بالا ریسک شکست کلی را هم پایین می‏آورد. این البته ذات سرمایه‏گذاری در مرحله نوپا است. ولی از آن طرف بازدهی آن هم بسیار بالا است.

فکر می‏کنید یک شرکت VC باید دارای چه مشخصاتی باشد و آیا به جز انتخاب کارآفرین، فقط تزریق سرمایه را باید انجام دهد؟
یک VC خوب فقط پول را نمی‏آورد بلکه یک شریک هوشمند است که تخصص‏های مالی و بازاریابی را هم در کنار تخصص‏های مدیریتی و استراتژیک به شرکت‌های استارت‏آپ تزریق می‌کند. شرکت VC در کنار استارت‏آپ‏ها می‏ایستد تا با آنها یک شرکت کامل را با بازوهای قدرتمند بسازد. در ایران شرکت‌های استارت‏آپ و نوپا در زمینه فنی بسیار قوی هستند اما در زمینه‏های دیگر بسیار ضعیفند. اینها باید در کنار هم و در تجربه مشترک VC و استارت‏آپ ساخته شود.

به عنوان یک VC چه فاکتورهایی را برای انتخاب یک استارت‏آپ در نظر می‏گیرید؟
«سرآوا» نمونه خوبی است که به آن اشاره کنیم. آقای رحمانی فرد با تجربه‏ای بود که برای نسپرز کار کرده بود و این شرکت معتبری بود و در زمینه تجارت الکترونیک در کشورهای مختلف جهان تجربه خوبی داشت. از طرف دیگر گروهی که جمع شدند و سهامدار شدند گروه توانمندی بودند، از بانک تجارت و کاردان و دیگران. ما به شرکایمان در اینجا اطمینان داشتیم و در مقطع اول هم سرمایه قابل‌توجهی جمع شد که شما می‏بینید در جهش دیجی‏کالا و گستردگی فروش و بازاریابی و تبلیغات آن چقدر کمک کرد. ما در شرکت‌های نوپا دنبال چنین موقعیت‏هایی هستیم.

فضای ایران چقدر نسبت به گذشته تغییر کرده و شرکت‌های VC مثل شما تا چه اندازه فضا را برای حضور در حوزه صنایع های‏تک مهیا می‏بینند؟
الان فضای بسیار جالبی در ایران شکل گرفته و در آن تحرک زیادی می‏بینید. ایران بازار بسیار خوبی است و با توجه به جمعیت جوان و آنلاینی که دارد پتانسیل بسیار بزرگی در خود دارد. ما بعد از توافق ژنو حدود ۱۰۰ میهمان خارجی داشتیم که آمده‏اند و علاقه‏مند هستند در ایران سرمایه‏گذاری کنند. آنهایی که سریع‏تر اقدام کردند و نمی‏خواستند معطل (بازگشایی همه جانبه فضا) بمانند، سرمایه‏شان را در حوزه تجارت الکترونیکی و تکنولوژی وارد می‏کردند چون First Mover مزیت‏های بسیاری در خود دارد. الان در کشورهای مختلف جهان شرکت‌های تجارت الکترونیک گستردگی و عظمت این بازار را به ما نشان می‏دهند حتی در روسیه بعضی شرکت‌های تجارت الکترونیکی ارزش چند میلیارد دلاری (البته پیش از سقوط روبل) داشتند. هم از نظر توجه بیرونی و هم جنب و جوش داخلی فضای بسیار جالبی ایجاد شده است.

از نظر مدل ورود چطور؟ اینکه شرکت خارجی مستقیم وارد شوند یا روی VC‌ها و کارآفرینان داخلی سرمایه‏گذاری کند کدامیک مناسب‏تر است؟
تصور می‏کنم یک مدل درست و غلط وجود ندارد. در نهایت چیزی که برنده است چگونگی اجرا است. ایران جای بسیار خاصی است و شرایط خاصی دارد و این اعتقاد را دارم که اگر گروه‌های بین‏المللی بخواهند به ایران بیایند و به اندازه کافی از تجربیات و دانش داخلی استفاده نکنند، موفق نمی‏شوند. از طرف دیگر ما هم به تخصص بین‏المللی نیاز داریم و مطالعه مدل‏های موفق دنیا. در واقع ترکیبی از Best Practice جهانی و دانش داخلی.

چقدر شرایط و عوامل سیاسی و اقتصادی در رشد سرمایه‏گذاری تکنولوژی در ایران موثر است، مثلا کاهش قیمت نفت یا به نتیجه رسیدن مذاکرات و...؟
من یک سخنرانی در «تدکس» داشتم و صحبتم این بود که مشکلات کشور ما همیشه این بوده که روی منابع زیرزمینی تمرکز کرده‏ایم و منابع روی زمینی (یعنی نیروی انسانی) را فراموش کرده‏ایم. اتفاقا موفق‏ترین کشورهای جهان آنهایی هستند که روی منابع انسانی خود متمرکز می‏شوند. اگر افت قیمت نفت ما را مجبور کند روی منابع روی زمینی‏مان متمرکز شویم، زمینه را برای موفقیت مهیا کرده‏ایم. به جز این و جدا از تزریق سرمایه محدودیت‏ها و مقرراتی است که برای راه‏اندازی و توسعه شرکت‌های نوپا در ایران وجود دارد، اگر این محدودیت‏ها را برطرف نکنیم شکست می‏خوریم. در عین حال هرچه روابط ما با دنیا روان‏تر باشد هم مسیر هموارتری خواهیم داشت.

کنفرانس بریج که سال گذشته در دانشگاه برکلی برگزار شد و تلاش کرد پلی بین کارآفرینان ایرانی و خارجی داشته باشد را چگونه ارزیابی می‏کنید، چقدر حضور ایرانیان خارج از کشور در اقتصاد استارت‏آپ ایران موثر است؟
کنفرانس بریج ابتکار بسیار خوبی بود و من از همان ابتدا که با بنیانگذاران آن صحبت می‏کردم، از آن استقبال کردم. هیچ کشوری در هر سطح اقتصادی نمی‏تواند موفق باشد اگر فقط بخواهد به درونش نگاه کند، این واقعیت اقتصاد امروزه است. ما در همه این سال‌ها ایرانیان بسیار موفقی داریم که در سطح جهان در بهترین شرکت‌های جهان در حال کار هستند و در هر صنعتی هم حضور دارند. این ایرانیان باتجربه و موفق مانند یک گنج برای یک کشورند و موفق‏ترین آنها هم در بخش تکنولوژی فعالند.
ما هیچ‌وقت هیچ پل ارتباطی بین این دو گروه برقرار نکردیم و اگر آنها به ایران آمده‏اند، صرفا برای دیدن اقوام و یا بازدید توریستی بوده و هیچ رابطه واقعی با اقتصاد کشور ندارند. ما باید لینک‏ها و ارتباط‏هایی را به‌وجود بیاوریم و رویدادهایی مثل جشنواره پل و کنفرانس بریج در این زمینه بسیار کمک کننده‏اند.

    
 


آرشيو مطالب...


Copyright 2012
تعداد کاربران: 44