وزارت بهداشت پتانسیلهایی دراختیار دارد که میتواند برای چشمانداز جدید اقتصادهای نفتی، بسیار راهگشا باشد. اقتصادهای نفتی با نزول مداوم قیمت نفت، باید بهدنبال جذب منابع جدید تامین ارز باشند تا خود را سرپا نگه دارند و ما هم بهعنوان کشوری که پس از نیمه اول دهه90 با بحرانهای مخفی و آشکار متعددی مواجه بودهایم به این مقوله بهعنوان یک ضرورت باید بنگریم. وزارت بهداشت میتواند چوبه دستی اقتصاد کشور باشد، وزارتی که دانشگاههای علوم پزشکی، بیمارستانها و امکانات فراوانی را زیرنظر خود دارد. اما چگونه پتانسیلهای وزارت بهداشت میتواند رنگ فعلیت به خود بگیرد؟! برای جواب به این سوال، مرور برخی پتانسیلهای اقتصادی وزارت بهداشت برای کمک به کشور، ناگزیر است:
1. وزارت بهداشت باتوجه به زیرساختهای آموزشی خود میتواند، علاقهمندان به تحصیل در رشتههای پزشکی و دیگر شاخههای مرتبط را جذب کند. واضح است که ایران باتوجه به خوشنامی در پزشکی، یک مقصد رویایی برای بسیاری از علاقهمندان این حوزه در کشورهای همسایه خواهد بود. البته یک ایراد اساسی عدم توانایی دانشگاههای ما برای آموزش به زبان انگلیسی است اما نباید اجرای این طرح را به این دلیل به آینده موکول کرد، آنهم آیندهیی که شاید هیچوقت نیاید. با یک پرسوجوی ساده بهراحتی میتوان دریافت که افراد زیادی حاضرند تا دورههای کوتاهمدت زبان فارسی را هم بگذرانند و سپس مشغول به تحصیل شوند. یادگیری زبان همچنین تحصیل در یک کشور همچون ریلهایی که رییسجمهور از آنها بهعنوان ابزار تامین امنیت ملی یاد میکند، ابزاری برای نزدیکی و تاثیرگذاری بیشتر در کشورهای منطقه نیز خواهد شد و در حفظ امنیت ملی هم بیفایده نیست.
2. بسیاری از همسایگان ما، شاید بتوانند پزشکان عمومی یا حتی متخصصان را هم در یک سطح محدود، تربیت کنند اما هنوز در تکنیکهای تشخیصی و درمانی، فاصله بسیاری با پزشکان ما دارند. آموزش تکنیکها که میتواند به زبان انگلیسی نیز باشد یکی دیگر از راههای جذب منابع ارزی برای کشور است. انجمنهای پزشکی و دانشگاههای بسیاری در کشور، امکانات کافی برای برگزاری دورههای کوتاهمدت را دارا هستند. بهعنوان نمونه یک دوره آموزشی 3روزه درمانی در ایران حدود 1.5میلیون تومان خرج دارد که با احتساب هزینه رفتوآمد و اقامت، نزدیک به 3.5میلیون تومان میشود. این رقم باتوجه به نرخ فعلی ارز، حدود 1000دلار است اما کشور اردن همین دورهها را با هزینه حدود 10000دلاری برگزار میکند و اتفاقا بازارشان هم داغ است.
3. یکی دیگر از تواناییهای ایران، پذیرایی درمانی از بیماران کشورهای همسایه یا حتی جهان است. توریسمدرمانی یک صنعت پردرآمد است که گردش مالی آن در دنیا حدود 100میلیارد دلار است، رقمی بیشتر از همه آن منابع مالی ایران که در چارچوب تحریمها، توسط کشورهای غربی بلوکه شده است. هرچند موضوع توریسمدرمانی بارها بحث شده و صحبت درخصوص اهمیت آن و هشدار بیتوجهی نهادهای مسوول، تکرار مکررات است اما این پیشنهاد با موضوع معمول توریسمدرمانی متفاوت است.
دو کشور در همسایگی ایران وجود دارند که هر دو جنگزده هستند و بسیاری از قربانیان در این دو کشور سالهای سال به خدمات پزشکی محتاج هستند. باتوجه به سیاستهای عراق و افغانستان، هر دو کشور خود را مسوول ارایه خدمات به قربانیان جنگ کردهاند و اینجا فرصتی وجود دارد تا با ابزار دیپلماسی خارجی بتوان قراردادهای بلندمدت با کشورهای مذکور منعقد کرد و ارایه خدمات درمانی به آنها را برعهده گرفت. البته عراق موقعیت متفاوتتری دارد چراکه هم کشور ثروتمندی محسوب میشود و هم اینکه در حال حاضر نیز، در جنگی فرسایشی با داعش قرار دارد. جنگی که روزانه تلفات بسیاری بهدنبال دارد و قطعا درمان مجروحان نظامی از اولویتهای وزارت دفاع این کشور است و ایران نیز باتوجه به اعتماد دوطرفه، یک مقصد جذاب محسوب میشود.
نکته آخر در این مورد اینکه، بهدلیل فسادهای مالی که توسط دلالان در جریان است شرکتهای بیمه ایرانی میتوانند قربانیان نظامی و غیرنظامی که دولتهای متبوعشان، وظیفه درمان بلندمدت آنها را برعهده دارد، بهعنوان بیماران پرخطر بیمه کرده و در مقابل تمامی هزینههای آنها را در ایران برعهده بگیرند. درآمدهای حاصله از پیشنهادات فوق، هم در خدمت نظام سلامت کشور خواهد بود و هم در وضعیت فعلی کمبود ارز، یک راهکار مطمئن برای تامین ارز موردنیاز ایران است. اینجاست که شاید مستدلتر بتوان ادعا کرد که وزارت بهداشت، میتواند یک تکیهگاه برای اقتصاد کشور در سالهای آتی باشد؛ اگر قبول مسوولیت کند و وارد مذاکره جدی برای ارایه انواع خدمات پزشکی و درمانی حداقل برای کشورهای همسایه شود.