ثبت نام | ورود
English
امروز شنبه 1403.2.1 Iranian Construction Engineering and Management
صفحه اصلی
سایر مباحث مدیریت

هنر مدیریت کسب‌ و کار
هنر مدیریت کسب‌ و کار

مدیریت کسب‌وکار معادل عبارت Business Administration یا Business Management است که در ادبیات رایج مدیریت و تئوری سازمان به مدیریت بازرگانی ترجمه شده است...

به‌طور کلی، عرصه مفهوم‌پردازی در علم و هنر مدیریت به دو حوزه عمومی (Public) و خصوصی (Private) تقسیم شده است. در بخش عمومی، رشته‌های تخصصی نظیر مدیریت دولتی (با چندین گرایش در سطوح گوناگون تحصیلی مانند مدیریت تحول، سیستم‌ها، روش‌ها و...) مدیریت شهری و موارد مشابه مورد تدریس و پژوهش هستند.

کسب‌وکار در تعریفی ساده، به هر تشکیلات (Arrangement) حقیقی و حقوقی گفته می‌شود که با هدف کسب درآمد و حتی سود تاسیس می‌شود. در این معنی، از یک پیک موتوری که با موتوسیکلت شخصی، مسافرکشی می‌کند کسب‌وکار خوانده می‌شود تا غول‌های چندملیتی مجله معروف Fortune. شناخت و درک بهتر کسب‌وکار با استفاده از مفهوم سیستم میسر است. به‌عبارت بهتر، کسب‌وکار یک سیستم است که به‌سادگی شامل دروندادها، فرایندها و بروندادهاست. به لحاظ نظری و در کنار سایر تئوری‌های اجتماعی (مانند تئوری اقتصاد خرد و کلان و...)، ابزار شناخت این سیستم «تئوری سازمان» (Organization Theory) بوده که در ادبیات رایج علمی دنیا، مدت‌هاست جایگاه ارزشمند خود را به‌خوبی تثبیت کرده است. امروزه در بسیاری از دانشگاه‌های مطرح دنیا و معتبرترین پایگاه‌های علمی و اطلاع‌رسانی نظیر ISI، چندین ژورنال علمی، یافته‌های پژوهشگران این حوزه را در سطح جهانی منتشر می‌کنند و مجموعه‌یی گرانبها از معرفت در باب سازمان و کسب‌وکار را به بشریت ارایه می‌دهند. مقدمات فوق، پیش‌درآمدی بر بحث اصلی این یادداشت، یعنی مدیریت کسب‌وکار است.

مدیریت کسب‌وکار موفقیت هر کسب‌وکار رابطه نزدیکی با چگونگی صحیح کنترل آن امور آن دارد: درواقع مدیریت صحیح کسب‌وکار موجب رشد آن می‌شود.

مدیریت کسب‌وکار را نباید صرفا یک عمل آکادمیک محسوب کرد. مدیریت واقعی در بر‌گیرنده هدایت قوی، رفتار مثبت، دانش کسب‌وکار و مهارت‌های مناسب فردی است. مدیریت در حقیقت هدایت افراد، تاثیر‌گذاری بر کار و تصمیم‌گیری به‌موقع و صحیح است و مهارت‌های مدیریتی را به مرور زمان باید کسب کرد و به بیان دیگر کسب مهارت‌های مدیریتی درواقع مانند سپرده‌گذاری در بانک است.

هدایت و راهبری کسب‌‌وکار

هیچ زن یا مردی در دنیای کسب‌وکار تنها نیست. در این حیطه شما نیازمند کمک افراد دیگر هستید و باید بتوانید از آنها کمک بگیرید تا بتوانید کسب‌وکارتان را هدایت کنید.

راهنمایی گرفتن (Mentoring)

کارآفرینان موفق و باتجربه اغلب سوالات مشابهی را می‌پرسند:

چگونه کارآفرینان جدید می‌توانند از تجربیات دیگران استفاده کنند؟ با راهنمایی گرفتن

واژه Mentoring میان معلمان و دانش‌آموزان مصطلح است و زمانی به‌کار می‌رود که افراد حرفه‌یی و باتجربه اطلاعاتی را به افراد کم‌تجربه ارایه می‌دهند.

شبکه ارتباطی

شبکه ارتباطی یک وسیله ساده است که هرکس در دنیای کسب‌‌وکار می‌تواند با آن سروکار داشته باشد. شبکه ارتباطی می‌تواند کارآمدترین وجهه بازاریابی شما محسوب شود و درنتیجه آن علاوه بر ایجاد بازار برای شما، اطلاعات مناسبی در ارتباط با کسب‌‌وکارتان دراختیار شما قرار خواهد گرفت.

میزگرد

میزگرد یک بحث رسمی غیرگروه میان افراد حرفه‌یی است که داوطلبانه اطلاعات و منابع را دراختیار دیگران قرار می‌دهند. در طول زمان روابط افراد حرفه‌یی و ماهر با یکدیگر توسعه می‌یا‌بد و شرکت‌کنندگان با کسب‌وکارهای یکدیگر آشنا می‌شوند.

داشتن اطلاعات به‌روز

عصر اطلاعات جامعه ما را تغییر داده است و اکنون در عصر اطلاعات افراد از طریق پست الکترونیک با یکدیگر ارتباط دارند و می‌توانند اخبار جدید را در دنیای تکنولوژی و بی‌سیم دنبال کنند. حقیقت امر این است که هر روزه اطلاعات ما را بمباران می‌کنند اما متاسفانه اغلب این اطلاعات نمی‌توانند به خط‌مشی کسب‌وکار ما کمک کند و در آنجا هدایت صحیح آن است که ما متدها و راهکارهای خودمان را دنبال کنیم و در کنار آن دانش و اطلاعات خود را در ارتباط با کسب‌وکار به‌روز نگه داریم.

تصمیم‌گیری

یکی از بهترین تصمیم‌ها یادگیری این موضوع است که چگونه تصمیم‌گیرنده خوبی باشید. این امر نیازمند تعهد، درک و مهارت است که بسیار ارزشمند است.

آیا تصمیم‌گیرنده خوبی هستید؟

مراحل مختلف در اجتناب از اشتباهات رایج و ایجاد تصمیم‌گیری کارا را بیاموزید.

تصمیم‌گیری، تصمیم‌گیری، تصمیم‌گیری، سوال این است: آیا شما یک تصمیم‌گیر خوب هستید؟ اگر فکر می‌کنید که این‌چنین نیست، هیچ جای غصه نیست. تصمیم‌گیری مهارتی است که می‌توانید از دیگران بیاموزید. اگرچه بعضی افراد این مهارت را احتراز از دیگران می‌آموزند، اما فرایند آن مشابه است. دونوع تصمیم‌گیری اصلی وجود دارد؛ آنهایی که با استفاده از فرایند خاص به‌دست می‌آید و آنهایی که تنها مانند یک رویداد است.

مراحل تصمیم‌گیری نافذ

این فرایند در هر موقعیتی می‌تواند به‌کار رود به‌خصوص در جایی که شما نیازمند یک تصمیم‌گیری مهم هستید. اگر از مراحل اصلی تصمیم‌گیری تبعیت کنید، خود را یک تصمیم‌گیرنده کارا‌ در حرفه و زندگی شخصی خود می‌یابید.

تا حد امکان مفاد تصمیم‌گیری خود را تعریف کنید. آیا آن واقعا «تصمیم خودتان است یا شخص دیگری؟ آیا واقعا» نیازمند به این تصمیم‌گیری هستید؟ (اگر حداقل دو تصمیم اتخاذ نکرده‌اید، پس هیچ تصمیم‌گیری صورت نگرفته است) چه زمانی این تصمیم‌گیری روی داده است؟ ‌چرا تصمیم‌گیری برای شما مهم است؟‌ چه کسی در این تصمیم‌گیری ذی‌نفع است؟ ارزش این تصمیم‌گیری برای شما چه میزان است؟

هر راهکاری که به ذهن‌تان می‌رسد را بنویسید. به تصویر کشیدن راهکارهای متفاوت مهم است. هیچ چیزی را سانسور نکنید و بگذارید تصورات شما آزادانه ارایه شوند. مطمئن شوید که همه‌چیز را ذکر می‌کنید.

فکر می‌کنید که از کجا می‌توانید اطلاعات مفید بیشتری را به‌دست آورید. اگر با انتخاب‌های زیادی روبه‌رو شوید، ممکن است بخواهید اطلاعات زیادی به‌دست آورید. اطلاعات جدید منجر به راهکارها و انتخاب‌های بیشتری نیز می‌شود. کسانی که می‌توانید از آنها اطلاعات به‌دست آورید، ‌دوستان، ‌همکاران، خانواده، نمایندگی‌های فدرال و ایالتی، سازمان‌های حرفه‌یی، خدمات آنلاین، روزنامه‌ها، مجله‌ها، کتاب‌ها و غیره است.

انتخاب‌های خود را بررسی کنید. از منابع اطلاعاتی مشابه برای کسب ایده‌های خاص استفاده کنید. برای هر انتخاب معیار خاص را مشخص کنید. هر چه اطلاعات بیشتر به‌دست آورید، ذهن‌تان برای تصمیم‌گیری فعال‌تر خواهد شد. مطمئن شوید که همه موارد را یادداشت و بررسی مجدد می‌کنید.

ذخیره انتخاب‌ها. اکنون شما دارای گزینه‌های متفاوت هستید و زمان آن رسیده که آنها را بررسی کنید و ببینید کدام یک از آنها برای شما کارایی دارد. در ابتدا، معیارهای این انتخاب‌ها را مشخص کنید. ثانیا، به‌دنبال انتخاب‌هایی باشید که این امکان را برای شما فراهم کند تا به بیشترین معیار و امتیاز برسید. ثالثا، انتخاب‌هایی را که با چارچوب و معیار شما سازگاری ندارند را حذف کنید.

نتایج هر انتخاب را به تصویر بکشید. برای هر انتخاب باقی‌مانده در لیست‌تان، نتایج را به تصویر بکشید، بدین صورت نقایص شما مشخص می‌شود.

یک بررسی واقعی انجام دهید. کدام یک از انتخاب‌های باقی‌مانده به واقعیت نزدیک‌تر است؟ هرچه خلاف آن را ثابت کند را حذف کنید.

کدام گزینه با شما سازگاری دارد. گزینه‌ها و انتخاب‌های باقی‌مانده را بررسی کنید تا ببینید کدام یک با معیارهای شما سازگاری دارد. اینها تصمیمات کارایی شما هستند. اگر نسبت به تصمیمی که اتخاذ کرده‌اید خشنود هستید اما احساس می‌کنید که با اهداف شما سازگاری ندارند، بدانید که تصمیم صحیحی نگرفته‌اید. به‌عبارت دیگر از این گزینه و انتخاب راضی نیستید، اما نسبت به نتیجه آن حساس هستید. این انتخاب برای شما کارساز نخواهد بود.

شروع کنید. زمانی که تصمیمی را اتخاذ می‌کنید، آن را عملی کنید. اگر بخواهید نسبت به آن احساس خوشایندی نداشته باشید موجب اندوه و ناراحتی می‌شود. بهترین کار را در زمان حال انجام دهید. همیشه این فرصت را دارید که ذهن خود را در آینده تغییر دهید.

اشتباهات متداول در تصمیم‌گیری

از آنجا که دوست داریم باور کنیم که هیچ‌گونه پیشداوری نداریم، اما حقیقت این است که هر کس این مشخصه را دارد. هر چه از خودتان و کارها‌ی‌تان بیشتر آگاهی داشته باشید، بهتر می‌توانید عمل کنید. دلیل اصلی اینکه هر کس روش و دیدگاه خاص خود را دارد این است که مغز به‌سادگی نمی‌تواند متوجه هر چیزی شود، حداقل سطح کنجکاوی هر کس متفاوت است.

آیا تاکنون سعی کرده‌اید ۱۰ چیز جدید را با هم بیاموزید؟ اگر این‌طور است، می‌‌دانید که یادگیری خیلی آسان خواهد بود و این به‌دلیل روش کارکرد مغز است. مغز شما همه اطلاعات را طوری طبقه‌بندی می‌کند که بدون قاطی‌ کردن آنها بتوانید جهان اطراف خود را درک کنید. زمانی که نمی‌توانیم بسیاری از فرضیات را تشخیص دهیم به‌دلیل فقدان آموزش در جامعه است (مانند والدین، معلمان، همه موسسات و غیره) .

در ادامه تعدادی از رایج‌ترین اشتباهات تصمیم‌گیری گردآوری شده است، با یادگیری آنها می‌توانید در آینده، از آنها اجتناب کنید.

به اطلاعات تخصصی بسیار تکیه کنید. اغلب افراد بسیار مایلند که به گفته‌های متخصصان تاکید و توجه کنند. به خاطر بسپارید که متخصصان انسان‌هایی هستند که خود نیز پیشداوری‌هایی دارند. با جست‌وجوی اطلاعات از منابع متفاوت‌، اطلاعات بهتری را به‌دست خواهید آورد، به‌خصوص زمانی که انرژی خود را بر این منابع متوجه‌ کنید.

اطلاعاتی را که از دیگران به‌دست می‌آورید را ارزیابی کنید. افراد تمایل دارند معیار اطلاعاتی را که از جامعه به‌دست می‌آورند را ارزیابی کنند. به‌عنوان مثال متخصصان، والدین، گروه‌های عالی‌رتبه، افرادی که روشی برای بیان عقاید خود دارند، جزو افرادی هستند که همیشه باور داریم بیشتر از ما می‌دانند. از خود بپرسید: آیا آنها به اندازه من از این مسایل و مشکلات آگاه هستند؟ معیارهای آنها با من مشابه است؟ آیا آنها نسبت به مسایل من دارای تجربه شخصی هستند؟ به‌عبارت دیگر عقاید آنها را در دورنمایی نگه دارید.

منبع: روزنامه تعادل



آرشيو مطالب...


Copyright 2012
تعداد کاربران: 47